ما، درسکوت سهم مبهم خود را ازکلمه برداشتیم و هریک نامی گرفتیم تا در بی نهایت گم نشویم.
واژه عشق برقلب آدمی حک شد تا هیچکس تنها نماند.
کبوترِسلام برهرجا پرکشید، یک آسمان دوستی آفرید و آبی، سبکبال تراز بادبادک چشم ها را آرام آرام از آسمان به دریا کشاند تا موج وماهی را ببینیم و بدانیم آنجا که ایستاده ایم ساحلی شنی است که صدف ها و گوش ماهی هایش ، سفر را و مسافر رابه انتظار نشسته اند.
دارکوب نام پرنده ای شد تا نوک کوبیدنش مارا تا تماشای درخت ببرد و جنگل سبز در خاطرمان بماند.
سوغات معراج هم باران کلمه بود و فرشته ها بال زنان روح های تشنه را تا کوثر تسنیم بردند و خدا همه را سیراب کرد.
میترا سهیل